دختری بود تو دنیا تنهای تنها کسی اونو دوست نداشت ولی غصه دوستش داشت دختر قصه ما از شادیها جدا بود گریه های شبانه همیشه همراهش بود با این که مهربون بود ولی بی کس ترین بود همیشه فکر فرار فرار از این ادمها فراری از خودش بود می دونی چرا؟
abadan
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 ساعت 10:57 ب.ظ